- جزئیات
- اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 429، نشر بنی هاشمی، تبریز، چاپ اول، 1381ق. ابن حجر الهیتمی، الصواعق المحرقة...، محقق: ترکی، عبد الرحمن بن عبد الله، خراط، کامل محمد، ج 2، ص 600، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1417ق.
|
|
- جزئیات
- آستان مبارک سیدمحمد(علیه السلام)، زیارتگاهی در نزدیکی شهر سامرا بوده و متعلق به سیدمحمد فرزند امامهادی (علیهما السّلام) است. امامزاده سیدمحمد فرزند امام هادی (علیهما السلام) است. ایشان نزد شیعیان و نیز اهل سنت منطقه از جایگاه ویژهای برخوردار است. به گونهای که قسم خوردن به سیدمحمد موجب پایان یافتن اختلافات و مشاجرات است. این زیارتگاه در پنجاه کیلومتری جنوب سامرا و در شمال بغداد و نزدیک قریهای به نام بلد در استان صلاحالدین، واقع شده است. که به سبب وجود این قبر، به «بلد سیدمحمد»(علیه السلام) معروف است. این قریه که تا بغداد، هشتاد کیلومتر فاصله دارد- از نواحی دُجَیل، بین راه بغداد و سامرا، واقع شده است. وی از بزرگان و مبارزان عصر خود بود و میان شیعیان و دوستداران اهل بیت (علیهمالسلام) به سبع الدجیل (شیر دجیل)، معروف بود.
|
|
- جزئیات
- بنی اسحاق کندی یک فیلسوف عراقی بود که هم زمان با امام عسکری علیه السلام شروع به تألیف کتابی کرد در تناقضات قرآن ؛ یکی از شاگردان امام عسکری علیه السلام خدمت حضرت رسید و قضیه را به عرض ایشان رسانید ؛ حضرت فرمودند از او این سوال را بپرسید , اگر ان کس که قرآن را فرستاده است بگوید مقصود من از این الفاظ چیزی غیر از آن است که تو فهمیده ای ؛ ظاهر آن یک چیز است و باطن آن چیز دیگر ؛ آیا این حرف مقبول است یا نه؟چطور آن موقع می توانی ادعای تناقض کنی؟ شخص رفت پیش آن فیلسوف و مطرح کرد , او گفت تو عقلت به این مسائل نمی رسد این حرف را چه کسی گفته است؟گفت امام حسن عسکری علیه السلام؛ بنی اسحاق کندی گفت بله حق با امام عسکری علیه السلام است ؛ من تمام پیش فرضهایم برای تناقضات قرآن همین ظواهر آن است و کل شبهاتش را آتش زد و گفت مبنای من خراب شد, وقتی ظاهر را حمل به مطلبی کنیم دیگر تناقضی پیش نمی آید. -------------------- بحارالانوار، مجلسی، ج۵۰، ص۳۱۱. / منتهی الآمال، قمی، ص۲۶۶، پنجم از مکارم اخلاق آن حضرت./ سیره پیشوایان، پیشوائی، ص۶۲۸، نشر مؤسسه امام صادق علیه اسلام، قم، ۱۳۷۲ش.
|
- جزئیات
- آقا امام عسکری علیه السلام شهید شدند,جعفر عموی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و علیه السلام,طبیعتا احساس میکرد الان خودش بزرگ این خاندان است و باید نماز و امورات را به عهده بگیرد,چون نماز بر امام یکی از علائم امام بعدی است ,او به جعفر کذاب معروف شد ولی در روایات ما و در کتب شیعه هست که توبه کرد و با توبه از دنیا رفت و معروف به جعفر تائب شد. در کتب اهل سنت بیشتر به این نام معروف است از جمله فخر رازی در الشجرة المبارکة نقل کرده است.و آن لقب از آن جا آمد که پادشاه به او گفت کذاب و البته چون ابتدا ادعای امامت کرد این لقب بر او تطبیق کرد و بعد که توبه کرد از او برداشته شد. جعفر آمد نماز بخواند بر پیکر مبارک امام حسن عسکری علیه السلام که یک آقازاده ای آمدند و ردایش را کشیدند و فرمودند عمو عقب بایست که من بر نماز بر پدرم از تو اُولی هستم ,بی اختیار عقب ایستاد و راوی میگوید آن کودک ماه پاره تکبیر گفت و شروع کردیم به نماز خواندن.(1) قبل از این جریانات یک مقدماتی هست,راوی میگوید(ابوالادیان):امام عسکری علیه السلام من را به جایی فرستادند برای انجام مأموریت,و فرمودند وقتی برمیگردی من از دنیا رفته ام ,و کسی که بر من نماز بخواند و کسی که از تو سوال بپرسد و کسی که فلان خواسته را از تو داشته باشد او امام تو است. میگوید من ابتدا دیدم که جعفر برای نماز ایستاده و تعجب کردم ,وقتی دیدکم این کودک(امام عصر علیه السلام)امدند دلم یک مقدار آرام گرفت چون امامت امام هادی و امام جواد علیه السلام را در سنین کودکی و نوجوانی دیده بودم. نماز تمام شد و مردم پراکنده شدند و جعفر هم به خانه ی خود رفت و روایتی هم میگوید که رفت به کاخ پادشاه و گفت اگر مقام برادرم را به من بدهید سالی 200 هزار سکه طلا بشما میدهم,پادشاه گفت ای احمق دروغگو ما با این شمشیر اجداد تو را کشتیم بخاطر اینکه این ادعا را میکردند ,حالا خودم بیایم این ادعا را برای تو نصب کنم؟ما منکر این مقام بودیم. خوب نشان میدهد که این مقام یک مقام معنوی است نه خلافت دنیوی,چون جعفر که نمی رود به پادشاه بگوید من را پادشاه کن ,جعفر میدانست امامت با خلافت خیلی فرق دارد. راوی میگوید :گفتند جعفر در خانه اش نشسته و به سوالات جواب میدهد من هم رفتم سوالی پرسیدم دیدم بلد نیست جواب بدهد و بعد گفتم نامه هایی آورده ام جوابشان را بده,گفت من علم غیب ندارم که نامه ی در بسته را جواب دهم,گفتم نه سابقه بر این بوده است امام بدون دیدن نامه ها جواب آنها را میگفتند. از آنجا بیرون آمدم نگران و حیران دیدم غلامی آمد و گفت بیا نزد امام رفتم دیدم حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند و سوالاتی پرسیدم و دلم آرام گرفت. ----------------------------------------------- 1-کمالالدین ۲/۴۷۵
|
|
|
- جزئیات
- آيت الله العظمی بهجت (رحمت الله عليه) - امام حسن عسكری عليه السلام و مصيبت غيبت
|
- جزئیات
- روز شهادت ۸ ربیع الاول ۱۳۹۸ - مسجد حضرت امیر (ع) سم وقتی به کسی داده میشود دو خصوصیت ایجاد میکند,یکی تشنگی می آورد و یکی تعادل بدن را ازبین میبرد بسیار ضعف ایجاد میکند. به امام عسکری علیه السلام در سن 28 سالگی زهر دادند,زهر آنقدر قوی بود که صبح وقتی به حضرت زهر دادند ایشان به ظهر نکشیدند و شهید شدند. ایشان بسیار عطش داشتند و انقدر تعادل اعضا بهم خورده است که دندانها بهم میخورد. برای رفع عطش بهترین کار آب دادن است بهترین کسی که میتواند در این شرایط آب دهد پسر انسان است ,آقای مسموم ما در بستر آرمیده است,آقازاده ی 5 ساله بالای سرشان هستند و سر پدر روی زانوی ایشان است. آب آوردند اما آنقدر دندانها بهم میخورد از شدت ضعف و اثر سم,که بعید است گلوی مبارک امام عسکری علیه السلام سیرآب شده باشد,ولی یک حُسنی داشت وقتی از دنیا رفت امام عسکری علیه السلام سرش روی زانوی پسرش بود. یک حُسن دیگر اینکه زن و بچه ی دیگری آنجا نبود,حُسن دیگر اینکه رجاله و نامردها و نامحرم ها هم نبودند.امام ما آب خواست اما اینکه بتوانند به او آب بدهند معلوم نیست. اینجا پسر به پدر نتوانست آب بدهد,در کربلا پدر به پسر نتوانست آب بدهد پسر شش ماهه را در آغوش گرفت و برای ما گریه کنان خبر داد.شیعتی... کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی (1)/کاش روز عاشورا همه بودید و تماشا میکردید من به این مردم رو زدم برای بچه ام آب خواستم به آنها گفتم سرِ من منت بذارید ولی آنها به من رحم نکردند... بچه ام را جلوی لشگر گرفتم گفتم ,ببینید ببینید گلم رنگ ندارد/اگر آمده میدان سرِ جنگ ندارد/گلم سرخ و سفیده/ازش قطعِ امیدِ/آبش بدبد میمیره/آبش ندید میمیره/به من رحم کنید...حرمله تیر سه شعبه را رها کرد... ------------------------------------- 1-از زبان خود سیدالشهداء نقل شده که فرمود: "شیعتى ما ان شربتم عذب ماء فاذکرونى او سمعتم بغریب او شهید فاندبونى". چنان که در خصائص حسینی شوشتری آمده است مرحوم کفعمى در مصباح، از حضرت سکینه (س) روایت مى کند که چون پدرم کشته شد آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغما و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم پدرم مى فرمود: شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَی عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی وَ أَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیرِ جُرْمٍ قَتَلُونی وَ بِجَرد الخَیلِ بَعْدَ القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاٌ تَنْظُرونی کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی و سَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ یا لَرُزْءٍ وَ مُصابٍ هَدَّ أرْکانَ الحَجِونِ وَیلَهُم قَدْ جَرَحُوا قَلْبَ رَسُولِ الثَّقَلَینِ فَالْعَنُوهُم مَا اسْتَطَعْتُم شِیعَتِى فِى کُلِّ حِینٍ موسوى وادقانى، سید احمد، یاران کوچک امام حسین علیه السلام، ص 132؛ به نقل از اسرار الشهادة، فاضل دربندى، ص 462؛ دمعه الساکبه، ملا باقر بهبهانى، ص 350؛ معالى السبطین، محمد مهدى، مازندرانى، ج 2 ص 31. اینگونه نیز نقل شده است: شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی
|
|
|
|
|
- جزئیات
- صوفیه در کلام اهل بیت علیهم السلام
|
|
|
|
- جزئیات
- پنج علامت شیعه - حجت الاسلام عالی
|
- جزئیات
- توصیه اکید آیت الله وحید خراسانی به برپایی هیئات عزاداری در روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام - درس خارج فقه - پنجم آذر 96
|