عوامل بى توجهى به معرفت فطرى

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

پرسش : چرا شناخت فطرى انسان ها از خداوند مورد بى توجهى قرار مى گيرد؟ عوامل بى توجهى به معرفت فطرى چيست؟

پاسخ: به طور خلاصه مى توان موارد ذيل را بر اساس آيات قرآن، موانع بى توجهى به معرفت فطرى، قلمداد كرد:
1. غفلت و فراموشى از ياد خداوند:
(وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ )( )
«و مانند كسانى كه خدا را فراموش كردند و خدا خودشان را فراموششان ساخت، نباشيد.»
از اين آيه و آيات مشابه آن، دانسته مى شود كه هر انسانى حتى كافران، پيشينه معرفت نبست به خداوند بزرگ دارند، ولى در حال كفر، خدا را از ياد برده اند و همين نسيان، بستر انكار خدا يا بى اعتناى نسبت به او را در وجود آنان مهيا كرده است.
2. توجه به اسباب و وسايل مادى:
(فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمّا نَجّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ )( )
«پس هرگاه در كشتى سوار شوند، خدا را با اخلاص و اعتقاد بى شائبه، بخوانند و چون به سوى ساحل نجات راهى شان سازد آن گاه شرك مىورزند.»
به طور كلى زمانى كه انسان از همه چيز و همه كس قطع اميد كرد، يكباره متوجه خالق هستى - مسبب الاسباب - مى شود و آن معرفت فطرى كه در عمق جانش خفته است بيدار مى گردد. از آيات متعدد قرآن به خوبى استفاده مى شود كه توجه به آنچه اطراف انسان را احاطه كرده و آدمى را به خود مشغول داشته، عامل عمده بى توجهى به معرفت فطرى نسبت به خداوند است.

3. رفاه و آسايش:
(إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السّاعَةُ أَ غَيْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ)( )
«بگو به من خبر دهيد، اگر عذاب خدا شما را در رسد، يا رستاخيز شما را دريابد، اگر راست گوييد كسى غير از خدا را مى خوانيد؟»
اين آيه شريفه نشان دهنده آن است كه فطرت انسان در تنگناها و شدايد همچون قيامت يا زمان مرگ، بيدار و آشكار مى گردد. از اين رو مى توان دانست كه فراهم شدن وسايل رفاه و آسايش، زمينه پوشيدگى فطرت را فراهم مى آورد.

4. دوستى با شيطان:
(وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لآَمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لآَمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيّاً مِنْ دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً)( )
«]شيطان گفت[: و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد و وادارشان مى كنم تا گوش هاى دام ها و چهارپايان را شكاف دهند و آفريده خدا را دگرگون سازند; و هر كس شيطان را به جاى خداوند، دوست گيرد، قطعاً دست خوش زيانِ آشكارى شده است».
تغيير در آفريده خدا، خروج از حكم فطرت و خداشناسى فطرى است( ) و اين، در سايه دوستى با شيطان است. اگر كسى با شيطان دوست بود، اين خداشناسى فطرى در او تغيير كرده، به توجه نكردن به خدا، يا انكار او منجر خواهد شد. به هر حال خداوند به ما نزديك( ) است و ما با كردار خود، او را در دور دست ها مى جوييم:
«يار نزديك تر از من به من است***وين عجب تر كه من از وى دورم»