طبق ادعاى اهل سنت، هنگامى كه خليفه دوم به خواستگارى امّكلثوم رفت، امير مؤمنان عليه السلام خردسال بودن او را بهانه و از پذيرش ازدواج خوددارى كرد؛ اما خليفه دوم اصرار و دليلى آورد كه امير مؤمنان پذيرفت!!!.
عبد الرزاق صنعانى مىنويسد:
تزوج عمر بن الخطاب أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب وهي جارية تلعب مع الجواري فجاء إلى أصحابه فدعوا له بالبركة فقال إني لم أتزوج من نشاط بي ولكن سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول إن كل سبب ونسب منقطع يوم القيامة إلا سببي ونسبي فأحببت أن يكون بيني وبين نبي الله صلي الله عليه وسلم سبب ونسب
عمر بن خطاب با امّكلثوم دختر علي بن ابى طالب ازدواج كرد. امّكلثوم دخترى كوچك بود كه با ديگر دختران بازى مى كرد! عمر به نزد ياران خويش آمده و آنها براى او طلب بركت كردند.
عمر گفت: علت ازدواج من به خاطر شور و شوق جوانى نيست! اما از رسول خدا (ص) شنيدهام كه مى فرمود: هر سبب و نسبى در روز قيامت قطع خواهد شد، مگر سبب و نسب من! و من دوست داشتم كه بين من و پيامبر سبب و نسبى باشد.
الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 6، ص 164، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.
در حالى كه به اتفاق شيعه و سنى، رسول خدا صلى الله عليه وآله با دختر عمر ازدواج كرده است و نسب عمر از اين طريق با رسول خدا متصل شده است؛ بنابراين چه دليلى دارد كه دو باره با امّكلثوم ازدواج نمايد.
فرقى نمىكند كه شما داماد كسى باشى يا او داماد شما باشد، در هر حال خويشاوندى برقرار مىشود و اگر خويشاوندى رسول خدا در قيامت براى كسى فايده داشته باشد، با ازدواج حفصه با رسول خدا محقق شده است.
بنابراين، بهانه خويشاوندى با رسول خدا از طريق ازدواج عمر با امّكلثوم دروغ است و اين سبب مىشود كه اصل ازدواج نيز دروغ باشد.
سيد ناصر حسين لكنوى در اين باره مىگويد:
وأما ما وقع في هذا الخبر المكذوب أن عمر قال للأصحاب: إن رسول الله ( ص ) قال: كل نسب وسبب منقطع يوم القيامة إلا نسبي وسببي، وكنت قد صحبته فأحببت أن يكون هذا أيضا.
فمردود لأن اتصال السبب من رسول الله ( ص ) لعمر بعد الصحبة كان حاصلا بلا شبهة عند أهل السنة من جهة أبنته حفصة: فإنها كانت من أزواج رسول الله ( ص )، وهذا الاتصال يكفي له أن كان عمر بن الخطاب مؤمنا مصدقا لقوله، وإن لم يكن مؤمنا مصدقا للرسول ( ص ) فما يزيده هذا الاتصال الذي طلبه من علي ( ع ) وهو محرم عليه بوجوه عديدة غير تقصير وتخسير كما لا يخفى على من له حظ من الإيمان، ونصيب.
اما آنچه در اين روايت دروغين آمده است، كه عمر به ياران خويش گفت: به درستى كه رسول خدا فرمودند: تمام سبب و نسب ها در روز قيامت جز سبب و نسب من قطع خواهد شد؛ و من از صحابه حضرت بودم و دوست داشتم كه سبب و نسب هم داشته باشم!
اين به طور قطع باطل است؛ زيرا اتصال سببى بين عمر و رسول خدا (ص) پس از صحابى شدن او، بدون هيچ شبهه اى نزد اهل سنت از طرف دختر عمر حفصه، حاصل شده است. زيرا او از همسران رسول خدا (ص) بوده است و همين يك اتصال، در صورتى كه عمر به سخنان رسول خدا (ص) ايمان داشته باشد، براى ايجاد ارتباط با رسول خدا كفايت مى كرد.
و اگر به سخنان رسول خدا (ص) ايمان نداشت، تكرار اين اتصال براى او، با خواستگارى از دختر علي نيز فايده اى به او نمى رساند؛ جداى از اينكه ازدواح با اين دختر از چند جهت براى عمر حرام بوده است؛ و كسى كه بهره اى از ايمان برده باشد، به خوبى اين مطلب را درك مى كند (اشاره به بحث عدم كفائت كه به صورت مفصل بحث خواهد شد)
الموسوي الهندي، السيد ناصر حسين (معاصر)، إفحام الأعداء والخصوم بتكذيب ما افتروه على سيدتنا امّكلثوم عليها سلام الحي القيوم، ج1، ص 140، تقديم وتحقيق وتعليق الدكتور محمد هادي الأميني، ناشر: مكتبة نينوى الحديثة ـ طهران.
محور پنجم: بررسي و تحليل بهانه عمر براي ازدواج:
- بازدید: 3148