ائمه عليهم السلام به اختيار خود مى ‏ميرند و زمانش را مى ‏دانند

(زمان خواندن: 10 - 19 دقیقه)

بَابُ أَنّ الْأَئِمّةَ ع يَعْلَمُونَ مَتَى يَمُوتُونَ وَ أَنّهُمْ لَا يَمُوتُونَ إِلّا بِاخْتِيَارٍ مِنْهُمْ‏
1- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطّابِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ سَمَاعَةَ وَ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْبَطَلِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ ع أَيّ إِمَامٍ لَا يَعْلَمُ مَا يُصِيبُهُ وَ إِلَى مَا يَصِيرُ فَلَيْسَ ذَلِكَ بِحُجّةٍ لِلّهِ عَلَى خَلْقِهِ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 383 رواية: 1
1- امام صادق عليه السلام فرمود: هر امامى كه نداند چه به سرش مى‏ آيد (از خير و شر و بلا و عافيت) و به سوى چه مى‏ رود (از مرگ و شهادت) او حجت خدا بر خلقش نيست.

2- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ بَشّارٍ قَالَ حَدّثَنِي شَيْخٌ مِنْ أَهْلِ قَطِيعَةِ الرّبِيعِ مِنَ الْعَامّةِ بِبَغْدَادَ مِمّنْ كَانَ يُنْقَلُ عَنْهُ قَالَ قَالَ لِي قَدْ رَأَيْتُ بَعْضَ مَنْ يَقُولُونَ بِفَضْلِهِ مِنْ أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ فَمَا رَأَيْتُ مِثْلَهُ قَطّ فِي فَضْلِهِ وَ نُسُكِهِ فَقُلْتُ لَهُ مَنْ وَ كَيْفَ رَأَيْتَهُ قَالَ جُمِعْنَا أَيّامَ السّنْدِيّ بْنِ شَاهَكَ‏ ثَمَانِينَ رَجُلًا مِنَ الْوُجُوهِ الْمَنْسُوبِينَ إِلَى الْخَيْرِ فَأُدْخِلْنَا عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع فَقَالَ لَنَا السّنْدِيّ يَا هَؤُلَاءِ انْظُرُوا إِلَى هَذَا الرّجُلِ هَلْ حَدَثَ بِهِ حَدَثٌ فَإِنّ النّاسَ يَزْعُمُونَ أَنّهُ قَدْ فُعِلَ بِهِ وَ يُكْثِرُونَ فِي ذَلِكَ وَ هَذَا مَنْزِلُهُ وَ فِرَاشُهُ مُوَسّعٌ عَلَيْهِ غَيْرُ مُضَيّقٍ وَ لَمْ يُرِدْ بِهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ سُوءاً وَ إِنّمَا يَنْتَظِرُ بِهِ أَنْ يَقْدَمَ فَيُنَاظِرَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ هَذَا هُوَ صَحِيحٌ مُوَسّعٌ عَلَيْهِ فِي جَمِيعِ أُمُورِهِ فَسَلُوهُ قَالَ وَ نَحْنُ لَيْسَ لَنَا هَمّ‏ٌ إِلّا النّظَرُ إِلَى الرّجُلِ وَ إِلَى فَضْلِهِ وَ سَمْتِهِ فَقَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع أَمّا مَا ذَكَرَ مِنَ التّوْسِعَةِ وَ مَا أَشْبَهَهَا فَهُوَ عَلَى مَا ذَكَرَ غَيْرَ أَنّي أُخْبِرُكُمْ أَيّهَإ؛ النّفَرُ أَنّي قَدْ سُقِيتُ السّمّ فِي سَبْعِ تَمَرَاتٍ وَ أَنَا غَداً أَخْضَرّ وَ بَعْدَ غَدٍ أَمُوتُ قَالَ فَنَظَرْتُ إِلَى السّنْدِيّ بْنِ شَاهَكَ يَضْطَرِبُ وَ يَرْتَعِدُ مِثْلَ السّعَفَةِ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 383 رواية: 2
2- ابن بشار گويد: شيخى سنى از اهل قطيعه الربيع بغداد كه از او روايت نقل مى ‏شد، به من گفت: من يكى از اين خاندان (امامان شيعه) را كه فضيلتش زبانزد مردم بود، ديدم كه در فضيلت و عبادت مانند او هرگز نديده بودم گفتم: او كه بود و حالش را چگونه ديدى؟ گفت: در ايام زندانبانى سندى ‏بن شاهك، ما را كه هفتاد تن از آبرومندان و نيكوكاران نزد مردم بوديم، جمع كرد، و به حضور موسى بن جعفر عليهماالسلام برد (زمانى كه مسمومش كرد، و هنوز اثر زهر در بدن مباركش هويدا نگشته بود) سندى به ما گفت: به اين مرد نگاه كنيد و ببينيد: آيا نسبت به او پيش آمدى رخ داده است؟ زيرا مردم گمان مى‏ كنند كه چنين شده و اين سخن را بسيار مى‏ گويند، اين است منزل و استراحت گاه او كه در كمال وسعت و بدون سختى و فشار است، اميرالمؤمنين (هارون) نسبت به او سوء قصدى ندارد و فقط به اين انتظار است كه اميرالمؤمنين از سفر بر گردد و با او مناظره و مباحثه كند، او را مى‏ بيند كه صحيح و سالم و از همه در وسعت است، شما از خود او بپرسيد.
شيخ سنى گويد: (منظره امام به قدرى ما را جذب كرده بود كه به سخن سندى توجهى نداشتيم) و هدفى جز ديدار او و نظر به فضل و هيئت جذاب او نداشتيم، لذا موسى بن جعفر عليهماالسلام خودش فرمود: اما راجع به توسعه زندگى و مانند آن، آن چه می گويد، چنان است كه مى‏ گويد، ولى من به شما جمعيت خبر می دهم كه در هفت دانه خرما به من زهر داده‏ اند و فردا رنگ من سبز مى‏ شود و پس فردا مى‏ ميرم.
شيخ سنى گويد: من به سندى بن شاهك نگاه كردم، ديدم او مضطرب شد و مثل شاخه خرما مى ‏لرزيد.

3- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ ابْنِ فَضّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ حَدّثَنِي أَخِي عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ أَنّهُ أَتَى عَلِيّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع لَيْلَةً قُبِضَ فِيهَا بِشَرَابٍ فَقَالَ يَا أَبَتِ اشْرَبْ هَذَا فَقَالَ يَا بُنَيّ إِنّ هَذِهِ اللّيْلَةُ الّتِي أُقْبَضُ فِيهَا وَ هِيَ اللّيْلَةُ الّتِي قُبِضَ فِيهَا رَسُولُ اللّهِ ص‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 384 رواية 3
3- امام جعفر صادق عليه السلام از پدرش نقل مى ‏فرمايد كه: در شب وفات على بن الحسين عليهماالسلام برايش شربتى برد و گفت: اى پدر، اين شربت را بنوش، او فرمود: پسر جان امشب من قبض روح مى شوم و رسول خدا صلى الله عليه و آله هم در همين شب قبض روح شد. (يعنى در همين شب از لحاظ ماه و يا لحاظ هفته و در هر صورت اين قول خلاف مشهور است.)

4- عَلِيّ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ قُلْتُ لِلرّضَا ع إِنّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَدْ عَرَفَ قَاتِلَهُ وَ اللّيْلَةَ الّتِي يُقْتَلُ فِيهَا وَ الْمَوْضِعَ الّذِي يُقْتَلُ فِيهِ وَ قَوْلُهُ لَمّا سَمِعَ صِيَاحَ الْإِوَزّ فِي الدّارِ صَوَائِحُ تَتْبَعُهَا نَوَائِحُ وَ قَوْلُ أُمّ كُلْثُومٍ لَوْ صَلّيْتَ اللّيْلَةَ دَاخِلَ الدّارِ وَ أَمَرْتَ غَيْرَكَ يُصَلّي بِالنّاسِ فَأَبَى عَلَيْهَا وَ كَثُرَ دُخُولُهُ وَ خُرُوجُهُ تِلْكَ اللّيْلَةَ بِلَا سِلَاحٍ وَ قَدْ عَرَفَ ع أَنّ ابْنَ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اللّهُ قَاتِلُهُ بِالسّيْفِ كَانَ هَذَا مِمّا لَمْ يَجُزْ تَعَرّضُهُ فَقَالَ ذَلِكَ كَانَ وَ لَكِنّهُ خُيّرَ فِي تِلْكَ اللّيْلَةِ لِتَمْضِيَ مَقَادِيرُ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 384 رواية: 4
4- حسن بن جهم گويد: به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم: همانا اميرالمؤمنين عليه السلام قاتل خود را شناخته بود و می دانست كه در چه شبى و در چه مكانى كشته مى‏ شود، و چون نعره مرغابيان را در خانه شنيد خودش فرمود: (اين ها نعره زنانى هستند كه نوحه گرانى پشت سر دارند) و چون ام كلثوم به او عرض كرد: (كاش امشب در خانه نماز بخوانى و براى نماز جماعت ديگرى را بفرستى) از او پذيرفت و در آن شب بدون اسلحه در وقت و آمد بود، در صورتى كه مى‏ دانست ابن ملجم لعنت الله علیه او را با شمشير مى‏ كشد و اقدام به چنين كارى جايز نيست.
امام فرمود: آن چه گفتى درست است ولى خودش اختيار فرمود كه در آن شب مقدرات خداى عزوجل اجرا شود.
توضيح:
درباره كلمه (خير) كه در جمله اخير روايت بيان شده است، مرحوم مجلسى (ره) دو نسخه بدل ذكر مى ‏كند: 1- حير 2- حين. بنابر اول معنى جمله اين است:
ولى حضرت در آن شب فراموش كرد و غفلت نمود، تا مقدرات خدا اجرا شود. و بنابر نسخه دوم: ولى آن حضرت در آن شب معين شده بود، تا مقدرات خداى عزوجل اجرا شود. و خود مجلسى (ره) نسخه اول را قبول نمى‏ كند زيرا مخالف با روايات ديگر است ولى نسخه دوم را واضح تر و روشن تر از همه مى ‏داند و سپس توضيح مى ‏دهد كه:
اصل اشكال و اعتراض در اين جا اين است كه: حفظ نفس بهحكم عقل و شرع واجب است و جايز نيست كه انسان خود را به هلاكت اندازد، پس چرا على عليه السلام آن شب به مسجد رفت، آن گاه در مقام جواب مى ‏فرمايد: و چه خوب مى‏ فرمايد.
كسى كه مقدرات خدا و علل اسباب آن ها را نمى ‏داند، مى ‏تواند از آن ها دورى و اجتناب ورزد و به اجتناب مكلف شود، اما كسى كه به جميع حوادث و پيش آمدها عالم است، چگونه ممكن است او را به اجتناب و دورى از آن مكلف نمود. اگر چنين تكليفى ممكن باشد، لازم آيد كه هيچ يك از مقدرات نسبت به او واقع نشود،پس امامان ما عليه السلام به جميع حوادث و بلاهایى كه بر آن ها واقع مى ‏شود عالمند و تكليف هم ندارند كه طبق اين علم عمل كنند و از آن بلاها اجتناب و دورى ورزند، چنان كه پيغمبر و اميرالمؤمنين صلى الله عليهما منافقين را مى‏ شناختند و از عقايد فاسد آن ها آگاه بودند، ولى مكلف نمودند كه از آن ها دورى كنند و با آن ها معاشرت و ازدواج ننمايند يا آن ها را بكشند و يا طرد كنند تا زمانى كه عمل موجب قبل و طرد از آن ها مشاهده نشود.
همچنين اميرالمؤمنين صلوات الله عليه با آن كه مى‏ دانست كه در ظاهر بر معاويه ظفر نمى‏ كند و مى ‏دانست كه معاويه پس از وى خلافت مى كند، ولى از جنگيدن با او كوتاهى نفرمود، بلكه نهايت كوشش را به كار برد تا شهيد گشت و خود آن حضرت خبر می داد كه من كشته مى ‏شوم و پس از من معاويه بر شيعيانم تسلط پيدا مى ‏كند و همچنين امام حسين عليه السلام مى‏ دانست كه اهل عراق با او پيمان شكنى مى‏ كنند و خود او با اولاد و اصحابش كشته مى‏ شود و بارها از اين مطلب خبر مى‏ داد ولى از جانب خداوند متعال مكلف نبود كه به عراق نرود و جان خود را حفظ كند.
سپس مجلسى عليه الرحمه از محقق سديد مرحوم شيخ مفيد قدس الله روحه نقل مى ‏كند كه ايشان هم در جواب مسائل عكبريه از اين اشكال جواب داده‏ اند كه در مذهب ما اين مطلب مورد اتفاق نيست كه امام عليه السلام تمام حوادث و وقايعى كه پيش آمد مى ‏كند با تفضيل و تشخيص مى‏ داند (چنان چه در حديث 659 راجع به پنهان شدن كنيز امام صادق عليه السلام بيان كرديم) بلكه آن چه مورد اتفاق شيعه مى‏ باشد اين است كه: هر قضيه و حادثه ‏اى كه در روى زمين رخ دهد، امام عليه السلام حكم آن را مى‏ داند و سپس مى‏ گويد: و اگر هم روايتى باشد كه اميرالمؤمنين صلوات الله عليه قتل و شهادت خود را به تفضيل مى ‏دانست مى ‏گویيم: آن حضرت مأمور به تسليم و صبر بر شهادت بود، تا به درجات بلندى كه جز وسيله شهادت به آن نتوان رسيد نائل آيد، و سپس نسبت به امام حسن و امام حسين عليهما السلام نزديك به همين بيان را مى ‏فرمايد و در حديث 675 راجع به اين مطلب توضيح بيشترى داده مى‏ شود.
آن گاه مرحوم مجلسى از علامه حلى طيب الله تربته پاسخ اين اشكال را به همين مضمون نقل مى‏ كند و خلاصه ‏اش اين است كه تكليف امام غير از تكليف ما مى ‏باشد و رواست كه امام عليه السلام با آن كه مى ‏دانست در آن شب كشته مى‏ شود، جان خود را در راه خدا بذل كرده باشد، چنان چه بر سرباز جبهه جهاد لازم است پايدارى ورزد اگر چه كشته شود.
آن چه به نظر ما مى ‏رسد: كلام اين بزرگان در نهايت متانت و استحكام است و احتمالى را كه شيخ مفيد درباره علم امام فرمود، سزاوار است مورد دقت و مطالعه قرار گيرد، زيرا وقتى چنين عالم بزرگى احتمال عدم تعميم علم امام را نسبت به تمام وقايع و حوادث بدهد، ما حق نداريم كه دايه دلسوزتر از مادر شده و شمول علم امام را به تمام وقايع و حوادث مورد اتفاق شيعه بدانيم.
آن چه در اين جا مادر بچه مرده را مى‏ خنداند اين است كه: مترجم معاصر ما قلم به دست گرفته و به تمام اين بزرگان و مايه‏ هاى افتخار شيعه تاخت و تاز كرده است او مى‏ نويسد : چرا كلمات آن ها بر اساس احتمالات و امكان پى‏ ريزى شده و علم قطعى در موضوع نداشته و روشن نبوده ‏اند، چرا اصول مسلمه مذهب را انكار كرده و در برابر اجماع مدعى اجماع شده‏ اند كه اگر تحليل و تجزيه شود نتيجه مى‏ دهد اجماع شيعه را بر نادانى امام نعوذ بالله و بالاخره اين مترجم پر مدعى كه كلام شيخ مفيد را نفهميده و در نتيجه چنان جسارت بزرگى به مفخر شيعه كرده است، همان جوابى را كه ايشان و علامه حلى و مجلسى قدس الله اسرارهم به عبارات مختلف بيان فرموده ‏اند، به تعبير ديگرى با تفصيلات زاید ذكر نموده است.
من نمى‏ دانم اگر در اجماع شيعه مانند شيخ مفيد و علامه نباشد. آن اجماع از چه اشخاصى تركيب و تشكيل مى‏ شود و اما راجع به احتمالات و امكان، ما در مقدمه اين كتاب توضيح مفصلى بيان كرديم.


5- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ إِنّ اللّهَ عَزّ وَ جَلّ غَضِبَ عَلَى الشّيعَةِ فَخَيّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللّهِ بِنَفْسِي‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 386 رواية 5
5- موسى بن جعفر عليه السلام فرمود: خداى عزوجل بر شيعه غضب كرد، پس مرا مخير ساخت كه یا من و يا آن ها فدا شويم، به خدا من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم.
شرح :
علامه مجلسى ره گويد: غضب خدا بر شيعه يا براى اين بود كه ايشان تقيه را از دست دادند و امامت آن حضرت را فاش كردند: پس خليفه وقت هارون الرشيد چاره اى نداشت، جز اين كه يا شيعيان را تعقيب كند و بكشد و يا آن حضرت را زندانى و مسموم كند، و حضرتش سلامت شيعه را به قيمت جان خود خريد. يا آن كه علت غضب خدا اين بود كه شيعيان از آن حضرت اطاعت و انقياد نكردند تا هارونيان بر آن ها مسلط شدند، خدای تعالى آن حضرت را مخير ساخت كه يا جنگ كند و جماعتى از شيعه را به كشتن دهد و يا گوشه گيرى كند و تن به زندان و شهادت دهد.


6- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ الْوَشّاءِ عَنْ مُسَافِرٍ أَنّ أَبَا الْحَسَنِ الرّضَا ع قَالَ لَهُ يَا مُسَافِرُ هَذَا الْقَنَاةُ فِيهَا حِيتَانٌ قَالَ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ إِنّي رَأَيْتُ رَسُولَ اللّهِ ص الْبَارِحَةَ وَ هُوَ يَقُولُ يَا عَلِيّ مَا عِنْدَنَا خَيْرٌ لَكَ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 387 رواية 6
6- مسافر گويد؛ حضرت ابوالحسن امام رضا عليه السلام به من فرمود: اى مسافر در اين كاريز ماهیانى هست؟ عرض كردم: آرى قربانت گردم. فرمود: من ديشب رسول خدا را در خواب ديدم، فرمود: اى على آن چه نزد ماست براى تو بهتر است (و اين جمله خبر از وفات آن حضرت بود و موضوع ماهيان كاريز براى اين است كه خواب ديدن پيغمبر نزد آن حضرت مشاهد و محسوس است مانند ديدن مسافر ماهيان را).

7- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ الْوَشّاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي فِي الْيَوْمِ الّذِي قُبِضَ فِيهِ فَأَوْصَانِي بِأَشْيَاءَ فِي غُسْلِهِ وَ فِي كَفْنِهِ وَ فِي دُخُولِهِ قَبْرَهُ فَقُلْتُ يَا أَبَاهْ وَ اللّهِ مَا رَأَيْتُكَ مُنْذُ اشْتَكَيْتَ أَحْسَنَ مِنْكَ الْيَوْمَ مَا رَأَيْتُ عَلَيْكَ أَثَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ يَا بُنَيّ أَ مَا سَمِعْتَ عَلِيّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يُنَادِي مِنْ وَرَاءِ الْجِدَارِ يَا مُحَمّدُ تَعَالَ عَجّلْ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 387 رواية: 7
7- امام صادق عليه السلام فرمود: روزى كه پدرم وفات كرد، من در حضورش بودم، درباره غسل و كفن و داخل كردن قبرش به من سفارش هایى مى‏ كرد. من گفتم: اى پدر: از آغاز بيماريت تو را مثل امروز نيكو حال نديده ‏ام، من نشانه مرگ بر شما نمى ‏بينم، فرمود: پسرجان مگر نشنيدى كه على بن الحسين عليه السلام از پشت ديوار فرياد كرد: اى محمد بيا و بشتاب.

8- عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ أَنْزَلَ اللّهُ تَعَالَى النّصْرَ عَلَى الْحُسَيْنِ ع حَتّى كَانَ مَا بَيْنَ السّمَاءِ وَ الْأَرْضِ ثُمّ خُيّرَ النّصْرَ أَوْ لِقَاءَ اللّهِ فَاخْتَارَ لِقَاءَ اللّهِ تَعَالَى‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 387 رواية: 8
8- امام باقر عليه السلام فرمود: خداى تعالى نصرت خود را بر امام حسين عليه السلام فرود آورد تا آن جا كه ميان آسمان و زمين قرار گرفت (و نزديك شد كه او را بر كوفيان پيروزى دهد) سپس او را مخير ساخت كه او يا پيروزى و يا ملاقات خدا را انتخاب كند، آن حضرت ملاقات خداى تعالى را اختيار كرد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page