عفت و پاكدامني با آفرينش زن به هم آميخته است. او از روز نخست عفت گرا و پاكدامن است، نگاههاي معصومانه و نفرت او از گناه، در آغاز جواني و تظاهر به عفت و پاكدامني در برخوردها، نشانه آن است كه عفت در خلقت زن جايگاه، والا و بلندي دارد كه هم خود زنان خواهان آنند و هم ديگران، زن را با اين ويژگي ميخواهند.
اسلام آفرينش زن و صلاح و خير جامعه را در نظر گرفته و حجاب را لازم شمرده تا با عفت دروني او هماهنگ گردد، و بنيان خانوادهها مستحكم گردد.
بنابراين، الزام پوشش فقط و فقط براي حفظ عفت زن است نه زنجير اسارتي بر دست و پاي او، و نه سدي در برابر تكامل فكري و علمي و هنري او، بلكه وسيلهاي براي تعالي روح و ايفاي مسئوليتهاي فردي و اجتماعيش است، چه بسا زنان پاكدامن سخنوري كه تاريخ، خصوصيات و رشادتهاي آنان را ضبط كرده است.
اسلام پوشش از بيگانه را ملاك برتري زن معرفي كرده است. پيامبر e ميفرمايند: «بهترن زنان شما، زنان عفيف غير عقيمي است كه تنها براي شوهرانشان خود را ميآرايند و در مقابل بيگانه كاملا پوشيدهاند» .1
در حديث ديگري آن حضرت ميفرمايند: «آيا بدترين زنان را به شما معرفي نكنم؟ بدترين زنان شما زناني هستند كه در برابر بيگانه آراستهاند ولي نزد شوهر پوشيدهاند و آراستگي لازم را ندارند» .2
حيا و عفاف و ستر و پوشش، تدبيري است كه خود زن با يك نوع الهام براي گرانبها كردن خود و حفظ موقعيت خويش در برابر مرد به كار برده است.
زن براي مرد همچون جايزهاي است كه بايد آن را بربايد. وقتي كه زن مقام و موقعيت خود را در برابر مرد يافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست، همانطور كه متوسل به زيور و خودآرايي و تجمل شد كه از آن راه قلب مرد را تصاحب كند، متوسل به دور نگهداشتن خود از دسترس مرد نيز شد، دانست كه نبايد خود را رايگان كند، بلكه بايد آتش عشق و طلب را تيزتر نمايد و در نتيجه موقعيت و مقام خود را بالا برد.
مولوي، عارف دقيق انديش ميگويد مثَل مرد و زن، مثل آب است و آتش، مرد مثل آب و زن مثل آتش، اگر حائل از ميان آب و آتش برداشته شود، آب بر آتش غلبه ميكند و آنرا خاموش ميسازد، اما اگر حائل و حاجبي ميان آن دو برقرار گردد. مثل اينكه آبي را در ديگي قرار دهند و آتش در زير آن ديگ روشن كنند، آن وقت است كه آتش، آب را تحت تأثير خود قرار ميدهد. اندك اندك او را گرم ميكند و احيانا جوشش و غليان در او به وجود ميآورد، تا آنجا كه سراسر وجود او را به بخار تبديل ميسازد .3
مرد، برخلاف آنچه ابتدا تصور ميرود، در عمق روح خويش از ابتذال زن، از تسليم و رايگاني او منتفر است. مرد هميشه عزت، استغنا و بياعتنايي زن را نسبت به خود ستوده است. از داستان ليلي و مجنون، خسرو و شيرين ميتوان فهميد كه زن بر اثر دور نگهداشتن خود از دسترس مرد تا چه اندازه مقام خود را بالا ميبرد قطعا اگر زن اين حقيقت را درك كند در تمايل او به پوشش بدن خود و مخفي كردن خود به صورت يك راز تأثير فراواني داشته است.
بدون شك پوشش و حجاب به حفظ عفت و پاكدامني زن كمك خواهد كرد؛ زيرا بيعفتي، ريشه تمام فسادها و تباهيها است و باعث متلاشي شدن كانونهاي گرم خانواده و در نتيجه سرگردان شدن فرزندان و گرايش آنها به ناهنجاريها و مفاسد اخلاقي است.
امام زمان y در دعاي خود ميفرمايند: «اللهم الرزقنا توفيق الطاعه و بعد المعصيه... و علي النساء بالحياء و العفه...؛ خدايا توفيق اطاعت و دوري از معصيت را روزي ما گردان و به علماي ما، زهد و خيرخواهي و به زنان، حيا و پاكدامني عنايت فرما» .4
پدران و مادران موظفند فرزندان خويش را با سجاياي اخلاقي انساني تربيت كنند و از دوران كودكي صفات عاليه انساني را در ضمير آنان پرورش دهند.
امام صادق y ميفرمايد: «كونوا دعاه الناس باعمالكم و لا تكونوا دعاه بالسنتكم؛ مردم را با عمل خود به نيكيها دعوت كنيد نه با زبان خود» .5
هر قدر پدران و مادران بهتر و راسختر نقش الگويي را عهده دار باشند. تأثير، جذب و رشد اخلاقي فرزندان آنان بهتر و وسيعتر صورت خواهد پذيرفت. لذا والدين بايد تلاش كنند در امور ديني و اخلاقي و پرورش حيا و عفت براي فرزندان خود الگو باشند.
_____________________________
1- فروع كافي: ج 5، ص 325.
2- همان: ص 324.
3- مسأله حجاب، شهيد مرتضي مطهري: ص.
4- مفاتيح الجنان.
5- ... .
خانواده
عفاف آميخته در آفرينش زن
- بازدید: 2347