100 « قُلْ لا يَسْتَوِى الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللّهَ يا أُولِى الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»
ترجمه :
100. بگو كه مساوى نيست خبيث و طيّب ولو به تعجب درآورد تو را بسيارىِ خبيث. پس از خدا بترسيد و از اعمال زشت خود پرهيز كنيد اى كسانى كه صاحبان خرد هستيد! باشد تا رستگار شويد.
تفسير :
«قُلْ» خطاب به پيغمبر صلى الله عليه و آله است كه به امّت بفرمايد : «لا يَسْتَوِى» « تساوى » هم برابر است كه يكى بر ديگرى زيادتى نداشته باشد يا از حيث وزن يا از حيث قيمت يا از حيث بعض صفات ، مثل لون و طعم و هيئت ، يا از حيث جاه و مقام و مكنت و رياست يا از حيث شكل و شمايل يا از حيث ملكات نفسانى ، مثل علم ، سخاوت ، شجاعت ، حلم و ساير صفات ، يا از حيث ايمان و تقوا و قرب به مقام ربوبى.
«الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ» «خبيث» پليدى است و «طيّب» پاكيزگى است و اين دو صفت در همه جا مصداق پيدا مى كند ، در مأكولات و مشروبات ، خبائث و طيبات ، در افعال و اعمال افعال قبيحه و حسنه، در حيوانات و غير اينها ، و لكن ظاهر آيه در انسان است كافر، مشرك، ضالّ، معاند، محارب خبيث است.
مؤن، عادل، متّقى، صالح طيّب است ، البته اينها مساوى نيستند ؛ «قُلْ هَلْ يَسْتَوِى الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِى الظُّلُماتُ وَ النُّورُ»[1].
«لا يَسْتَوِى أَصْحابُ النّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ»[2]. «أَ فَمَنْ كانَ مُؤمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ»[3]، و غير اينها از آيات. «وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ» ، ممكن است خطاب به پيغمبر صلى الله عليه و آله باشد و ممكن است كلام نبى باشد به مخاطبين از امّت . «اعجاب» چيز به نظر بيايد از جهت اهميّت و از اين باب است عُجْبْ كه يكى از صفات خبيثه است و از اول دنيا اِلى زماننا هذا ، اكثريت با خبائث و خبيثين بوده ، كافر اكثر از مسلم، ساير طبقات مسلمين اكثر از مؤمنين، سنّى اكثر از شيعه، فاسق اكثر از عادل، متخلق [= آراسته] به اخلاق رذيله اكثر از متصف به اخلاق حميده، عاصى اكثر از مطيع ، جاهل اكثر از عالم، اهل عذاب اكثر از اهل ثواب، اصحاب دوزخ اكثر از اصحاب جنّت و بالجمله ، اهل باطل اكثر از اهل حق . پس اكثريت نبايد انسان را به اعجاب بياورد بايد حق را گرفت و باطل را رها كرد.
«فَاتَّقُوا اللّهَ» ؛ بايد متّقى شد ، شرافت به تقواست ؛ «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ»[4] .
«يا أُولِى الْأَلْبابِ» ، زيرا صاحب خرد و عقل بايد متقى باشد ، چنانچه از اميرالمؤمنين عليه السلام مروى است فرمود:
«العقل ما عبد به الرحمن و اكتُسب به الجنان»[5]. «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» اميد رستگارى در ايمان و تقواست.
******************************************
[1] . بگو : آيا مساوى هستند كور و بينا ؟ يا آيا مساوى هست تاريكى ها و نور ؟ سوره رعد: آيه 16.
[2] . مساوى نيستند اصحاب آتش و اصحاب بهشت. اصحاب بهشت آنها رستگاران هستند. سوره حشر: آيه 20.
[3] . آيا پس كسى كه بوده باشد مؤمن مثل كسى است كه بوده باشد فاسق؟ اينها مساوى نيستند. سوره سجده: آيه 18.
[4] . به درستى كه گرامى ترين شما در نزد خداوند با تقواترين شماست . سوره حجرات: آيه 13.
[5] . عقل ، آن چيزى است كه به وسيله آن خدا پرستيده شده و بهشت به دست مى آيد. المحاسن : ج1 ، ص310 ، ح613 ؛ كافى : ج1 ، ص11 ، ح3 و بحار الأنوار : ج1 ، ص116 .
آیه ١٠٠ « قُلْ لا يَسْتَوِى الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ ... »
- بازدید: 2001