مهمترين چالش انسانها، بويژه زنان عدم شناخت کامل حقوق و مسئوليتهايشان است. اين موضوع به قدري عميق و مهم است که علت مشاهده مواردي مثل تزلزل در تصميمگيري و انفعال از سوي خانمها اين است که آنها به صورت باور و اعتقاد در خصوص حقوق و تکاليفشان به نتيجه نهايي نرسيدهاند. سعادت نوع بشر بستگي به نوع جهانبينياش دارد نه جهانبيني و تفکراسلامي هم که تعريف از انسان دارد، نگاهش به انسان بر اساس اراده و مسئوليت است. در مورد زنان هم اين اصل صادق است. زنان ما در هجمه يک نوع فرهنگ غربى، دچار آثار و تبعات همان هجوم شدهاند در نتيجه در مورد تکاليف و مسئوليتها و حقوق خودشان دچار ترديد و تزلزل ميشوند. به بيان کلى، اين مسئله مهمترين چالش در خصوص زنان است. اگر بخواهيم همين را واکاوي کنيم تبيين تکاليف واقعي و اصلي زن که مسير سعادت او در راهسپاري به هدف خلقت هم مشخص ميکند، مهمترين چالش براي زنان ماست.
البته حق و مسئوليت از هم جدا نيستند يعني هيچ حقي نيست که قبل از آن مسئوليتي وجود نداشته باشد چرا که هر حقي در قبال يک مسئوليتي ايجاد ميشود اما آن هجمهاي که در دنيا وجود داشته و دارد همين بوده که زنان متوجه حقوقي شوند که با خلقت واقعي و خواسته و سرشت واقعي آنان تناسبي ندارد و حتي اگر تناسب ناقصي داشت ميتوانست تا حالا تحولي دردنيا براي زنان ايجاد کند. اين حقوق با تفکراتي که ظاهراً فرهنگي هستند در نهان، اغراض سياسي را دنبال ميکند. حقوقي که وقتي زن خودش را در تقابل با مرد ميببيند را از او به عنوان مثلاً يک رقيب طلب ميکند حقوق محدودي هستند و با اين کشورهاي غربي خاستگاه اين حقوق هستند ميبينم که در سالهاي گذشته هيچ اتفاقي در کشورهاي غربي نيفتاده و به همان حقوق محدودي هم که ادعا ميکنند نرسيدند، چون آن حقوق ناقص و تک بعدي است و زاييده تفکر مادي بشر است. اين آثار و تبعات آن هجمه هستند. در مقابل ما هم با اين اطمينان قلبي و خوشباوري و خوشباوري و خوشبيني که تا حدودي بيش از اندازه بوده حرکت کردهايم اما با اين خوشبينى، تلاش درجهت تبيين حقوق و تکاليف اسلامي در حد انتظار مطلوب و رضايتبخش نبوده و علت اينکه ما در يک مقاطعي حتي در بين خانوادههاي متدين و مجموعههاي اسلامي اين است که در مورد حقوق و تکاليف دچار نوسان در فرآيند تربيتي دختران، اين قضيه مورد غفلت قرار گرفته است. در دين اسلام نگاهي متوجه خانواده است که وقتي دختر به دنيا آمد خانوادهها بايد چه تصوري داشته باشند که اين خانواده در مسير خودش دچار چه شرينيها و لطافتها ميشود، قابل ذکر است. بعد در ادامه توجه به احساسات و عواطف دختران و توجه به شخصيت دختران را مطرح ميکند و آنها را به صورت خيلي پر رنگ در خانواده در نظر ميگيرد. در آموزش و پرورش دختران که زنان آيندهي جامعه خواهند بود، حق و تکليف و مسئوليت، شناخت آن استعدادهايي که خداوند در نهاد انسان قرار داده، شروع هر نوع تعليم و تربيتي است چه در خانواده، چه در دبستان و حتي قبل از آن، کتابهاي جداگانه خاص معرفتشناسي زنان که باعث بشود خودشان را بشناسند و از همان ابتدا در خانواده و بعد در جامعه خودشناسي داشته باشند نکته مهم و ظريفي است.
ما نيازمند تحول در نظام آموزش خانواده هستيم. الآن در کشور ما بحثي تحت عنوان آموزش خانواده وجود دارد که به اين وسيله بايد براي آموزش خانواده تربيت شوند که اين نيازمند فرهنگسازي است تا خانوادهها ياد بگيرند پسرها و دخترهاي خودشان را طوري تربيت کنند که فرزندان آنها که زنان و مردان آينده هستند ياد بگيرند در آينده چطور برخورد کنند و چطور رفتار کنند که اين بحران را ما بعدها در حقوق و مسئوليتها نداشته باشيم که مردان تکاليف خودشان و حقوق زنان را نشناسند و زنان هم تکاليف خودشان و حقوق مردان را نشناسند. اينها در بحث آموزش خانواده مطرح است که ما ميبينيم بيشتر محتواي منابع و کتب مربوط به آموزش خانواده هم دستاوردهاي جامعهشناسي و روانشناسي غربي دارد که بر مبناي فرهنگ ناب اسلامي نيست. بنابراين اينجا، در بحث آموزش خانوادهها تحول لازم است چون دختران و پسران ما در فرآيند تربيتي بايد مسئوليتهاي خودشان را بشناسند، يعني بررسيها نشان ميدهد که خانوادههاي ما به تکاليفشان آشنا نيستند تا حقوق زنان را رعايت کنند. در اينجا لازم است که خود زنان که اين خلأ را ميبينند در تربيت فرزندانشان تلاش کنند که خلأ نسل فعلي در مورد حقوق زن به فرزندان آنها منتقل نشود که اين مستلزم اين است که بايد وقت بيشتري براي فرزندانشان بگذارند. به همين دليل است که ما هميشه ادعا ميکنيم زن محور خانواده است که ميتواند به فرزند پسر خودش که مرد آينده است آموزش بدهد که حقوق زنان را رعايت کند. در حال حاضر هم مجلس و دولت با ايجاد مراکز مختلف براي زنان در اين راستا قدم برداشته تا کمکي باشد که زنان در آينده از چالشي که ما اکنون از آن صحبت ميکنيم دور باشند و مهمترين راه اين قضيه افزايش وقت زنان در خانوادههاست يعني رسالت براي خانواده بودن زنان بايد روز به روز تبيين بشود و قداست و اهميت خانواده بايد شناسانده شود تا آن اصل ده قانون اساسي رعايت شود.
فاطمه آليا
فاطمه آليا کارشناس مترجمي زبان انگليسي و کارشناس ارشد علوم سياسي است او در نهادهاي مختلف فرهنگى چون سازمان تبليغات اسلامي، جهاد و ساير نهادهاي فرهنگى فعاليت کرده و در زمينههاي سياسي هم از دوران دانشجويي عضو احزاب سياسي مختلف بوده و در حال حاضر عضو کميسيون فرهنگى، عضو فراکسيون فرهنگيان، عضو فراکسيون زنان و عضو فراکسيون مبارزه با مفاسد اقتصادي هفتمين دوره مجلس شوراي اسلامي است.
ضرورت شناخت کامل
- بازدید: 1380