آیه 75 : ( أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ )
ترجمه:
75 . آيا توقع داريد اين يهوديان به شما ايمان بياورند و سخن شما را باور دارند و حال آنكه گروهى از ايشان بودند كه سخن خدا را مى شنيدند و سپس آن را تحريف مى نمودند بعد از آنكه آن را تعقل نموده بودند، در حالى كه مى دانستند كلام خداست و ايشان را نيست كه تغيير دهند.
تفسير :
«طمع» به معنى توقع نفع و فايده از غير است، نظير رجا و اميد و ضدّ آن استغنا و يأس است، و طمع و رجا نسبت به خدا بسيار ممدوح و يأس از رحمت او از گناهان بزرگ است، چنانچه در آيه شريفه است (وَلا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ)(1).
و امّا طمع نسبت به خلق اگر راجع به امور مادّى و استفاده دنيوى باشد، بسيار مذموم است و اخبار در مذمّت آن بسيار است، چنانچه از پيغمبر(صلى الله عليه و آله) روايت شده:
«إيّاك و الطمع فإنّه الفقر الحاضر».(2)
و از حضرت باقر (عليه السلام) روايت شده:
«بئس العبدُ عبدٌ له طمع».(3)
و از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده:
«الذي يثبّت الإيمان في العبد الورع، و الذي يُخرجه منه الطمع».(4)
و در نهج البلاغه:
«الطامع في وثاق الذلّ».(5)
و غير اين ها از اخبار ديگر.
و اگر [طمع] راجع به امور معنوى و استفاده دينى باشد، مانند استفاده علمى از عالم و يا استفاده اخلاق حميده و اعمالِ صالحه از نيكان و صلحا، ممدوح است، و مورد آيه از اين قبيل است كه توقع هدايت و ايمان آوردن يهود باشد، و خطاب در آيه به مؤمنين است و همزه، همزه استفهام انكارى است و اين استفهام اگر مدخولش منفى باشد، جوابش مثبت است، مانند (أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى)(6).
و اگر مثبت باشد جوابش منفى است، مانند همين آيه.
و ضمير جمع غايب در (يُؤمِنوُا) به يهود راجع است و ظاهراً مراد همان يهود زمان پيغمبر(صلى الله عليه و آله) مى باشند.
و مراد از (فَرِيقٌ مِنْهُمْ)علماى آن ها مى باشند كه در مدينه بودند.
و جمله (وَقَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ...) الآية، جمله حاليه است و علّت عدم ايمان آنان را بيان مى فرمايد، كه با وجود اينكه حقانيت اسلام و پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) را تعقل و درك نمودند و دانستند كلام الهى است، از روى عناد و عصبيت و حفظ مقام و رياست خود تحريف نمودند، و ظاهر اين است كه مراد از كلام الهى كه تحريف نمودند، اخبار تورات به بشارت آمدن رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) و اسما و صفات او باشد كه به عوام خود گفتند اينْ آن كسى نيست كه تورات بشارت آمدن او را داده است، با اينكه مى دانستند همان است و مراد از شنيدنشان، شنيدن از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله) باشد كه آن ها را از اخبار تورات خبر داده [است].
وعده[اى] از مفسرين گفتند مراد از (فَرِيقٌ مِنْهُمْ) پيشينيان از يهودند كه كلام خدا را از حضرت موسى و ساير انبيا شنيدند و تحريف نمودند و تحريفات آن ها در هر عصر و زمانى از مراجعه به نسخ تورات مخصوصاً نسخه هايى كه به زبان هاى مختلف ترجمه شده، ظاهر و هويداست (تفصيل آن در كتاب الهدى مرحوم بلاغى(رحمه الله) ذكر شده مراجعه شود).
و بنابراين منظور آيه اين است كه اين طايفه، شيمه [=روش وشيوه] و عادت آن ها از قديم الايّام اين بوده كه سرِ اطاعت نسبت به اوامر الهى فرود نياورند و تسليم پيغمبران او نشوند و شما مؤمنان هيچ گاه متوقع و منتظرِ ايمان آوردن اينان نباشيد.
و كلمه (فَرِيقٌ) نظير طايفه است و اشاره به عده[اى] است از اجتماعى [= گروهى از جامعه] كه به وجهى از آن ها امتياز و جدايى يافته باشند.
_____________________________________________
[1] . ومأيوس نباشيد از روح خداوند; محققاً كسى مأيوس نمى شود از روح الهى، مگر قومى كه كافر بالله باشند. سوره يوسف: آيه 87.
[2] . از طمع بپرهيزيد، زيرا آن فقر آماده وحاضر است. المحاسن: ج1، ص80 ، ح 46 ; بحار الأنوار: ج74، ص130، ح36 و جامع السعادات: ج1 ، ص 361.
[3] . بد بنده اى است كسى كه حرص وطمع داشته باشد. كافى: ج2، ص320، ح2; وسائل الشيعة: ج16، ص24، ح2 وجامع السعادات: ج1، ص361.
[4] . آنچه كه باعث تثبيت ايمان در(قلب) بنده مى شود، ورع[= پرهيزكارى وپارسايى] است وآنچه كه ايمان را از(قلب) او خارج مى كند، طمع مى باشد. كافى: ج2، ص320، ح4; وسائل الشيعة : ج16، ص24، ح4 و جامع السعادات: ج1، ص 361.
[5] . انسان طمع كار همواره در گرو ذلّت وپستى است. نهج البلاغه: ص700، ح226.
[6] . آيا نيستم پروردگار شما؟ گفتند: بلى. سوره اعراف: آيه 172.
آیه 75 : ( أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ ... )
- بازدید: 1389