حديث كساء در كتابهاى شيعه

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

در فصل گذشته حديث كساء را از مدارك اهل سنت آورديم، زيرا در مقام احتجاج، اقرار و گواهى مخالف كارسازتر است. در اين بخش اين حديث را از مدارك شيعه نقل مى كنيم و چون مضمون روايات آنها با روايات گذشته همخوان است، متن برخى را كه نكات تازه اى دارد مى آوريم و بقيه را به اشاره برگزار مى كنيم.


اول- روايت امّ سلمه
1) شهر بن حوشب گويد: براى عرض سلام خدمت امّ سلمه همسر پيامبر گرامى صلى اللَّه عليه و آله و سلم رفتم و گفتم: اى امّ المؤمنين درباره ى اين آيه اِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً چه مى فرماييد؟ گفت: من و پيامبر در اتاق
خواب خود روى عبايى خيبرى آرميده بوديم كه فاطمه به همراه حسن و حسين عليهم السلام آمده، پيامبر فرمود: پسر عمويت (على) كجاست؟ گفت: در خانه است. فرمود: او را نزد من فراخوان. فاطمه رفت و على را فراخواند. آن گاه رسول خدا عبا را از زير ما كشيد و آن را جمع نموده در دست گرفت و عرضه داشت: «خداوندا، اينان اهل بيت منند، پس پليدى را از آنان دور كن و آنان را پاك و پاكيزه ساز».
من پشت سر رسول خدا نشسته بودم، گفتم: يا رسول اللَّه، پدر و مادرم فدايت، من چه؟ فرمود: تو به راه خير هستى. و اين آيه درباره ى پيامبر و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام نازل شد. [ تفسير فرات :112، مجمع البيان 356:8، بحارالانوار 213:35.] و به سند ديگرى نيز از امّ سلمه روايت شده كه گفت: اين آيه در خانه ى من نازل شد؛ رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم در مصلاى خود (در خانه ى من) آنان را در زير عبايى پوشانيد، سپس دست خود را برآورده بر روى عبا گذاشت و عرضه داشت: «خداوندا، اينان اهل بيت منند، پس پليدى را از آنان دور ساز چنانكه از آل اسماعيل و اسحاق و يعقوب دور ساختى، و آنان را از پليدى پاك ساز چنانكه آل لوط و آل عمران و آل هارون را پاك ساختى.» گفتم: يا رسول اللَّه، آيا من با آنان داخل نشوم؟
فرمود: تو بر راه خير هستى و تو از همسران پيامبرى.
دختر امّ سلمه گفت: مادرم! نام آنان را بگو. گفت: فاطمه على، حسن و حسين عليهم السلام. [ تفسير فرات : 26، بحارالانوار 35 :215.]
2) ابوعبداللَّه جدلى گويد: بر عايشه وارد شدم و گفتم: اين آيه اِنَّما يُريدُ اللَّهُ... كجا نازل شد؟ گفت: در خانه ى امّ سلمه.- امّ سلمه قبلا گفته بود كه اگر از عايشه بپرسى به تو خبر خواهد داد كه اين آيه در خانه ى من نازل شده است- ولى گفته است: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم همين طور كه نشسته بود ناگهان فرمود: كاش يكى مى رفت و على و فاطمه و دو فرزند آنان (حسن و حسين) را نزد من فرامى خواند! من گفتم: كسى جز من نيست. پس چادر به سر كرده رفتم و آنان را آوردم. على در برابر آن حضرت نشست، حسن و حسين سمت راست و چپ نشستند و فاطمه را پشت سر خود نشانيد، آن گاه پيراهنى (عباى) خيبرى را بر سر آنان كشيد و عرضه داشت: «ما همه به سوى تو هستيم- و سه بار اشاره كرد و گفت- به سوى تو نه به سوى آتش؛ خودم و خاندانم كه اهل بيت من هستند و از گوشت و خون منند».
امّ سلمه گفت: يا رسول اللَّه، مرا هم با آنان داخل ساز ، فرمود: «اى امّ سلمه، تو از همسران شايسته ى من هستى.» پس اين آيه نازل شد: اِنَّما يُريدُ اللَّهُ.... [ تفسير فرات : 124، بحارالانوار 35 :215.]
3) عبداللَّه بن معين مولاى امّ سلمه گويد: امّ سلمه گفته است كه اين آيه در خانه ى وى نازل شده است. او گفت: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم مرا امر كرد كه در پى على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام بفرستم. چون همگى آمدند، على را با دست راست و حسن را با دست چپ در آغوش گرفت و حسين را روى شكم خود و فاطمه را جلو زانوان خود نشاند [ اختلاف در جاى نشستن آنان، ناشى از تعدد اين حادثه يا ضعف حافظه ى راوى از امّ سلمه است. (م)] و سه مرتبه عرضه داشت: «خداوندا، اينان اهل و خاندان منند، پس پليدى را از آنان ببر و پاك و پاكيزه شان بدار.» من گفتم: پس من چه اى رسول خدا؟ فرمود: تو به خواست خدا بر راه خير هستى. [ امالى شيخ طوسى 270:1، بحارالانوار 209:35.]
4) برادر دعبل از حضرت رضا از پدران خود از امام سجاد عليه السلام نقل مى كند كه امّ سلمه گفت: اين آيه در خانه ى من و در روز نوبت من نازل شد. در آن روز رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم نزد من بود كه على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را فراخواند، و جبرئيل آمد و پيامبر عبايى فدكى را بر سر آنان كشيد و عرضه داشت: «خداوندا، اينان اهل بيت منند؛ خداوندا، هرگونه پليدى را از آنان دور كن و پاك و پاكيزه شان ساز.» جبرئيل گفت: اى محمد، من هم با شما هستم؟ پيامبر گفت: اى جبرئيل، تو هم از مايى. من گفتم: من هم از اهل بيت شمايم؟ و آمدم كه با آنان داخل شوم فرمود: در جاى خود باش اى امّ سلمه، تو عاقبت به خير هستى، تو از همسران پيامبر خدايى. جبرئيل گفت: اى محمد بخوان: اِنَّما يُريدُ اللَّهُ... و اين آيه در حق پيامبر و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام مى باشد. [ امالى شيخ طوسى 235:1، بحارالانوار 208:35.]
دوم- روايت حسين بن على عليه السلام
زيدبن على از پدرش از جدش (حسين بن على) عليهم السلام روايت كرده گفت: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم در خانه ى امّ سلمه بود كه حلوايى براى او آوردند، آن گاه على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را فراخواند و همه از آن خوردند، سپس عبايى خيبرى را بر سر آنان كشيد و عرضه داشت: اِنَّما يُريدُ اللَّهُ... امّ سلمه گفت: يا رسول اللَّه، من هم با آنان هستم؟ فرمود: تو عاقبت به خير هستى. [ كنز جامع الفوائد :203 و 204، بحارالانوار 25 : 213. و در غير اين روايت ذكرى از حريره (حلوا) نيست.]
سوم- روايت ابوسعيد خدرى 

 و ى نزول اين آيه را در حق پنج تن عليهم السلام روايت كرده [ فضائل ابن شاذان : 99، بحارالانوار 212:35 و 213.] و در پاسخ عطيه نيز همين مطلب را تأييد كرده است. [ بحارالانوار 208:35.]
چهارم- روايت امام باقر عليه السلام
آن حضرت نيز داستان نزول آيه را در خانه امّ سلمه در حق پنج تن آل عبا عليهم السلام و سئوال امّ سلمه و پاسخ منفى رسول خدا را نقل فرموده اند. [ بحارالانوار 206:35.]
پیوندها: